اتوبوسی به نام هوس (نمایشنامه)
اتوبوسی به نام هوس | |
---|---|
نویسنده | تنسی ویلیامز |
شخصیتها |
|
تاریخ نخستین نمایش | ۳ دسامبر ۱۹۴۷ |
جای نخستین نمایش | سالن نمایش اتل باریمور نیویورک |
زبان اصلی | انگلیسی |
سبک | گوتیک جنوبی |
فضا | French Quarter و مرکز خرید نئواورلئان |
اتوبوسی به نام هوس (به انگلیسی: A Streetcar Named Desire) نمایشنامهای از تنسی ویلیامز، تهیهکنندگی ایرنه سلزنیک و بازی مارلون براندو به سال ۱۹۴۸ است که از روی آن چندین فیلم سینمایی و تلویزیونی ساخته شدهاست. مشهورترین آن فیلمی به همین نام به کارگردانی الیا کازان است.
شخصیت های اصلی
[ویرایش]بلانچ
استلا
استنلی
میچ
اونیک
استیو
پابلو
چگونگی حضور مارلون براندو
[ویرایش]در ژوئیه سال ۱۹۴۷ تهیهکنندهای به نام ایرنه سلزنیک که قرار بود اولین اجرای نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس را در نیویورک روی صحنه ببرد برای ایفای نقش استنلی کوالسکی شخصیت اصلی نمایشنامه هنرپیشه جذاب و ۳۴ ساله هالیوود به نام جان گارفیلد را برگزید که ظاهری کارگری و با توصیف این شخصیت داستان همخوانی داشت. اما توافق آنها به نتیجه نرسید و در نتیجه تهیهکننده ناگزیر شد سراسیمه به دنبال یک بازیگر دیگر بگردد. او و مدیر برنامههایش در هالیوود بازیگران دیگری از جمله دین کلارک، ریچارد کونته، کامرون میچل، گریگوری پک و برت لنکستر را در نظر گرفتند.
مارلون براندو در آن زمان ۲۳ ساله بود و فقط در چند نمایشنامه روی صحنههای تئاتر نیویورک بازی کرده بود؛ جوانی بسیار خوش قامت و زیبا، با چهرهای متفکر و غمزده و در عین حال ظاهر یک مرد عادی ولی شورشی، درست مثل شخصیت استنلی کوالسکی در نمایشنامه بود.
یک سال قبل از آن تاریخ مارلون براندو در نمایشنامهای با عنوان «کافه کنار جاده» به کارگردانی هارولد کاورمن و به تهیهکنندگی الیا کازان روی صحنه رفته بود. او به خصوص با اجرای یک تکگویی پنج دقیقهای جمعیت را مجذوب خود کرد بهطوریکه در پایان اجرا همه تماشاچیان یک دقیقه برای او دست میزدند.
الیا کازان که مدتی با مارلون براندو همکاری کرده بود در مورد این بازیگر جوان گفته بود: «هر کاری که شما بخواهید با او بکنید هیچگاه حتی به گرد آنچه او میتواند با خودش بکند نمیرسد. او یک بازیگر نابغه است. او شیوه خاص خودش برای پروراندن شخصیت را دارد و عشق به بازی و قدرت حافظه او چنان قدرتمند است که کارگردان تقریباً نمیتواند کاری بکند جز اینکه به او یادآوری کند که هر صحنه در چه موردی است.»
خود مارلون براندو در کتاب خاطراتش در مورد پیشنهاد ایفای این نقش میگوید: «الیا کازان و ایرنه سلزینک هر دو گفتند که من برای این نقش جوان هستم و به خصوص ایرنه علاقه چندانی نداشت که من این نقش را بازی کنم.»
او پس از چند روز مطالعه نمایشنامه به الیا کازان زنگ زد تا از پذیرفتن این نقش صرفنظر کند. به اعتقاد او این نقش برای او خیلی بزرگ بود.
مارلون براندو در ادامه مینویسد: «شماره منزل الیا کازان اشغال بود ولی اگر میتوانستم آن روز با او صحبت کنم حتماً پاسخ منفی میدادم و این نقش را بازی نمیکردم. بعد تصمیم گرفتم کمی صبر کنم و در موردش فکر کنم. روز بعد خود کازان به من تلفن زد و پرسید بالاخره چی شد آره یا نه؟ و من آب دهانم را قورت دادم و گفتم قبول.»
برای الیا کازان دادن این نقش به مارلون براندو تیری در تاریکی بود. به او که در آن زمان آس و پاس بود ۲۰ دلار داد تا به خانه ییلاقی تنسی ویلیامز در ایالت ماساچوست برود.
پس از سه روز با تنسی ویلیامز تماس میگیرد و متوجه میشود که مارلون براندو نرفتهاست. الیا کازان میگوید: «من قید ۲۰ دلار را زدم و شروع کردم به گشتن دنبال یک هنرپیشه دیگر.»
براندو که پولی در بساط نداشت با خواهش کردن از ماشینهای عبوری مسافت نیویورک تا منزل تنسی ویلیامز در پراوینس تاون در ایالت ماساچوست را طی کرد. وقتی از راه رسید خانه تاریک بود و کف آشپزخانه را آب گرفته بود. قبل از اینکه خواندن نمایشنامه را شروع کنند مارلون براندو فیوز برق را تعمیر کرد و بعد هم راه فاضلاب را باز کرد تا وضعیت خانه به حالت عادی بازگردد.
تنسی ویلیامز در مورد آن شب و آشنایی با مارلون براندو گفته بود که او نمایش تمام عیار زیبایی و سلحشوری بود. «او زیباترین مردی بود که من به عمر خودم دیده بودم و چنان راه آب را باز میکرد کرد که گویی تمام عمرش لوله کش بوده.»
چند ساعت بعد آنها خواندن متن نمایشنامه را شروع کردند و به گفته تنسی ویلیامز مارلون براندو آنجا هم درست مثل روی صحنه تئاتر متن را با صدای بلند میخواند.
مارلون براندو بعدها در مورد این نقش گفته بود: «من درست نقطه مقابل استنلی کوالسکی بودم. من ذاتاً آدم حساسی هستم ولی او یک مرد خشن و زمخت با خوی و غریزه حیوانی بود. من شخصیت او را براساس کلمات تنسی ویلیامز خلق کردم.»
پس از این دیدار چند روزه تنسی ویلیامز با نماینده خود در نیویورک تماس گرفت و به او گفت که به هر شکلی که شده تهیهکننده نمایشنامه را قانع کند تا هر چه سریعتر با مارلون براندو قرارداد نهایی را ببندد.
به نظر تنسی ویلیامز مارلون براندو بعد جدیدی به شخصیت اصلی نمایشنامه اضافه کرده بود که او آن را بسیار میپسندید. قرار داد روز سوم سپتامبر ۱۹۴۷ امضاء شد. عکس مارلون براندو و خبر امضای این قرارداد اولین بار در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد.[۱]
اقتباس
[ویرایش]فیلم بیگانه ساخته بهرام توکلی با برداشتی آزاد از این نمایشنامه ساخته شدهاست.
در ایران
[ویرایش]این نمایشنامه در ایران توسط مرجان بخت مینو و آراز بارسقیان به فارسی برگردانده شده است. [۲]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ استنلی کوالسکی؛ نقشی که زندگی مارلون براندو را تغییر داد بیبیسی فارسی، ۲۱ مهر ۱۳۹۳
- ↑ «کتاب اتوبوسی به نام هوس اثر تنسی ویلیامز | ایران کتاب». فروشگاه اینترنتی ایران کتاب. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۶-۲۸.
پیوند به بیرون
[ویرایش]- آثار تنسی ویلیامز
- آثار برنده جایزه پولیتزر نمایش
- بالههای نخست ۱۹۵۲ (میلادی)
- بیماریهای روانی در ادبیات داستانی
- تجاوز جنسی در ادبیات داستانی
- خشونت خانگی در ادبیات داستانی
- سلامت روان در ادبیات داستانی
- نمایشنامههای ۱۹۴۷ (میلادی)
- نمایشنامههای آمریکایی مورد اقتباس در فیلمها
- نمایشنامههای تنسی ویلیامز
- نمایشنامههای مرتبط با الجیبیتی
- نمایشنامههای مورد اقتباس در اپرا
- نمایشنامههای مورد اقتباس در باله
- نمایشنامههای مورد اقتباس در فیلمها
- نمایشنامههای واقعشده در نیواورلئان
- نمایشنامههای وست اند
- نمایشهای برادوی