پرش به محتوا

مردونیه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مردونیه (به پارسی باستان: 𐎶𐎼𐎯𐎢𐎴𐎡𐎹؛ نویسه‌گردانی: Mr̥duniyaʰ[۱]؛ زبان یونانی باستان: Μαρδόνιος؛ نویسه‌گردانی: Mardónios[۲])، (درگذشته ۴۷۹ پیش از میلاد) که یونانی‌ها او را به نام مردونیوس می‌شناسند، فرزند گئوبروه، شوهر اَرتَه‌زوشتری دختر داریوش بزرگ و از فرماندهان سپاه ایران در نبردهای ایران و یونان در اوایل سدهٔ پنجم پیش از میلاد بود.[۳][۴]

سال‌های آغازین

[ویرایش]
نقش‌برجسته گئوبروه، پدر مردونیه بر فراز آرامگاه داریوش بزرگ[۵]

پدر مردونیه، گئوبروه، یکی از هفت نفری بود که داریوش بزرگ را در بازپس‌گیری تاج و تخت از گئومات یاری داده بود. داریوش با دختر گئوبروه ازدواج کرد و خواهر خود را نیز به همسری گئوبروه درآورد. مردونیه نیز با دختر داریوش (از آرتیستون، دختر کوروش بزرگ) به‌نام اَرتَه‌زوشتری[۴][۶] ازدواج کرد.

مردونیه در زمان داریوش بزرگ

[ویرایش]
تصویری از داریوش که توسط نقاشان یونانی کشیده شده‌است. قدمت این تصویر به قرن چهارم پیش از میلاد می‌رسد.

داریوش بزرگ در ۴۹۳ پ.م. مردونیه را برای آرام ساختن شورش و جانشینی آرتافرنه، ساتراپ اسپاردا، به ایونیا فرستاد، او هنگام عبور از سواحل آسیای صغیر، تمامی شورشی‌ها و حاکمان خودخوانده را برکنار و در آن دولت‌شهرها حکومت‌هایی به شیوه دموکراسی را ایجاد کرد.[۷]

مردونیه به هلسپونت و تراکیه رفت و مقدونیه و جزیره تاسوس را تحت تسلط خود درآورد.[۸] هرودوت، تاریخ‌نویس یونانی این نبرد را یک لشکرکشی برنامه‌ریزی‌شده علیه ارتریا و آتن تفسیر نمود. اما این سفر به ناموفق بود، زیرا بخش عمده‌ای از کشتی‌های سپاه ایران هنگام حرکت به دور کوه آتوس قربانی طوفان بزرگی شدند.[۸]

پس این اتفاق در همان زمان نیروهای زمینی نیز توسط قبیله‌ای تراکیه‌ای به نام بریگس مورد حمله قرار گرفتند. پس کسب پیروزی بر این قبیله، مردونیه که خودش نیز مجروح شده بود، دستور عقب‌نشینی داد.[۹] از آن‌جایی که این رویداد تلفات بسیاری داشت، شاه مردونیه را از فرماندهی خود برکنار کرد و رهبران دیگری را به جای او منصوب کرد.[۴]

مردونیه در زمان خشایارشا

[ویرایش]

در سال ۴۹۰ پ.م. پارس‌ها جزایر دریای اژه را فتح کردند، اما مردونیه که قبلاً یک ناوگان را از دست داده بود، مسئولیت این لشکرکشی را بر عهده نداشت. ۶۰۰ کشتی توسط داتیه و آرتافرنه دوم فرماندهی می‌شدند.[۱۰]

هدف از سفر داتیه و آرتافرنه، اضافه کردن جزیره ناکسوس در دریای اژه به امپراتوری ایران (پارس)، و ایجاد یک منطقه حائل میان ایونیا و سرزمین اصلی یونان بود. آن‌ها همچنین مجبور بودند ائوبویا (بهمراه پایتختش ارتریا) را فتح کنند و حاکم سابق آتن، هیپیاس، که فردی طرفدار ایران بود را بازگردانند. این سفر موفقیت‌آمیز بود و ناکسوس تسخیر شد، و ارتریا نیز سقوط کرد.[۱۱][۱۲]

به گفته هرودوت، مردونیه از حامیان لشکرکشی به یونان بود، اما این حمله به دلیل شورش در مصر به تعویق افتاد. شورش دوم نیز در بابل روی داد، اما خیلی دوام نیاورد. فرمانده پارسی بغابوخش توانست در تابستان ۴۸۴ پ.م. به سلطنت شاهان شورشی، بیل-شیمانی و شاماش-اریبا خاتمه دهد. بلافاصله پس از این شورش، خشایارشا، مردونیه، بغابوخش و چهار فرمانده دیگر به غرب رفتند و در شهر سارد ارتش بزرگی را گرد آوری کردند.[۱۳]

این حمله در سال اول، موفقیت‌آمیز بود. پارسی‌ها که ارتش بزرگی را در اختیار داشتند، عجله‌ای برای حمله به تمامی مناطق یونان نداشتند، و منتظر برداشت محصول در تراکیه و مقدونیه مانده بودند. در ماه ژوئیه و آگوست، آنها در ترما (تِسالونیکی) ماندند و سپس به سمت جنوب به یونان رفتند.[۱۴] تسالی بدون دردسر زیادی فتح شد و در ۱۷، ۱۸ و ۱۹ سپتامبر (یا یک روز بعد) دو نبرد در یک نقطه رویداد. نیروی دریایی ایران توانست نیروی دریایی یونان را از مواضع خود در آرتمیزیوم دور کند و سپاه یک پادگان یونانی در ترموپیل را نابود کرد. بوئوتیا به قلمرو هخامنشی اضافه شد و در ۲۷ سپتامبر آتن نیز تصرف شد. روز بعد، آکروپولیس سقوط کرد و نیروی دریایی ایران بندر آتن را اشغال کرد.[۱۵]

خشایارشا پس از پیروزی خود تصمیم به بازگشت به سارد گرفت.[۱۶] در همین حال، مردونیه مسئولیت ارتش ایران در یونان را بر عهده گرفت. ارتش او نسبتاً کوچک بود.

او مجبور شد برای تهیه آذوقه سپاه، به تسالی بازگردد[۱۷] و در آن‌جا مذاکراتی را با آتنی‌ها آغاز کرد.[۱۸] او به آتنی‌ها جایگاه خوبی در شاهنشاهی را پیشنهاد کرد. آن‌ها در صورتیکه حاکمیت هخامنشی را به رسمیت می‌شناختند به این جایگاه می‌رسیدند. این یک حرکت هوشمندانه بود، زیرا اگر آتنی‌ها این پیشنهاد را می‌پذیرفتند، دیگر نیروی دریایی برای محافظت از جنوب یونان وجود نداشت و آتنی‌ها نیز از این معامله سود زیادی می‌بردند، زیرا آن‌ها به مهم‌ترین دولت‌شهر یونان تبدیل می‌شدند. با این حال، آن‌ها این پیشنهاد را رد کردند.[۱۸]

در بهار، مردونیه بار دیگر به سمت جنوب لشکر کشید و بوئوتیا را دوباره اشغال کرد و سپس به آتن رفت.[۱۹] او امیدوار بود که آتنی‌ها تسلیم شوند، اما چنین نشد. مردونیه نیز آتن را غارت کرد.[۱۹]

Statue of Penelope in national museum of Iran
باستان شناسان در حال حفاری در تخت جمشید، مجسمه پنلوپه را کشف کردند که احتمالاً از یونان برده شده‌است.

به نظر می‌رسید که مردونیه بر اوضاع مسلط بود. اسپارتی‌ها که بهترین پیاده‌نظام یونان را داشتند از کمک به آتنی‌ها خودداری کردند. پس از ارسال پیام هشدار آمیز آتن به اسپارت و توضیح این که با شکست آتن، آن‌ها مجبور می‌شدند تسلیم شوند و نیروی دریایی خود را در اختیار مردونیه بگذارند، اسپارت نیز از هراس روی دادن چنین واقعه‌ای وارد عمل شد. ارتشی را به شمال فرستاد و از همه یونانی‌ها دعوت کرد تادر جنگ شرکت کنند.[۲۰]

مردونیه در ۴۷۹ پیش از میلاد در نبرد پلاته در اثر تیری که به وی اصابت کرد کشته شد و سپاه بی سردار ایرانی که نبردی بی‌حاصل را آغاز کرده بود، شکست خورد و سرانجام فقط سه هزار نفر از سپاه ایران جان سالم بدر بردند.

پانویس

[ویرایش]
  1. "𐎶𐎼𐎯𐎢𐎴𐎡𐎹". Wiktionary, the free dictionary (به انگلیسی). 2023-09-27.
  2. "Μαρδόνιος". Wiktionary, the free dictionary (به انگلیسی). 2023-09-26.
  3. «Mardonius». Livius. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Rüdiger Schmitt (۲۰۱۲-۰۱-۲۳). «MARDONIUS». دانشنامه ایرانیکا. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  5. Kuhrt, Amélie (2013). The Persian Empire: A Corpus of Sources from the Achaemenid Period (به انگلیسی). Routledge. p. 450. ISBN 978-1-136-01702-5.
  6. هرودوت، ص ۳۳۷
  7. But at the beginning of spring1 the other generals were deposed by the king from their offices, and Mardonius son of Gobryas, a man young in years and recently married to Darius' daughter Artozostre, came down to the coast at the head of a very great army and fleet. [2] When Mardonius reached Cilicia at the head of this army, he himself embarked on shipboard and sailed with the rest of his ships, while other captains led the land army to the Hellespont. [3] When Mardonius arrived in Ionia in his voyage along the coast of Asia, he did a thing which I here set down for the wonder of those Greeks who will not believe Otanes to have declared his opinion among the Seven that democracy was best for Persia:2 Mardonius deposed all the Ionian tyrants and set up democracies in their cities. [4] He did this and hurried to the Hellespont. When a great multitude of ships and a great army were assembled, the Persians crossed the Hellespont on shipboard and marched through Europe, with Eretria and Athens as their goal. Herodotus, Histories 6.43. «Herodotus, The Histories, Book 6, chapter 43».
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ This was the stated end of their expedition, but they intended to subdue as many of the Greek cities as they could. Their fleet subdued the Thasians, who did not so much as lift up their hands against it; their land army added the Macedonians to the slaves that they had already, for all the nations nearer to them than Macedonia had been made subject to the Persians before this. [2] Crossing over from Thasos they travelled near the land as far as Acanthus, and putting out from there they tried to round Athos. But a great and irresistible north wind fell upon them as they sailed past and dealt very roughly with them, driving many of their ships upon Athos. [3] It is said that about three hundred ships were lost, and more than twenty thousand men. Since the coasts of Athos abound in wild beasts, some men were carried off by beasts and so perished; others were dashed against the rocks; those who could not swim perished because of that, and still others by the cold. Herodotus, Histories 6.44. «Herodotus, The Histories, Book 6, chapter 44».
  9. Thus it fared with the fleet; as for Mardonius and his land army, while they were encamped in Macedonia, the Brygi of Thrace attacked them by night and killed many of them, wounding Mardonius himself. But not even these could escape being enslaved by the Persians; Mardonius did not depart from those lands before he had subjugated them. [2] After conquering them, he led his army away homewards, since the Brygi had dealt a heavy blow to his army and Athos an even heavier blow to his fleet. This expedition after an inglorious adventure returned back to Asia. Herodotus, Histories 6.45 «Herodotus, The Histories, Book 6, chapter 45».
  10. «Herodotus, The Histories, Book 6, chapter 94». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  11. «Herodotus, The Histories, Book 6, chapter 96, section 1». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  12. «Perseus Under Philologic: Hdt. 6.101». anastrophe.uchicago.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  13. «Herodotus, The Histories, Book 7, chapter 32, section 1». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  14. «Herodotus, The Histories, Book 7, chapter 127, section 1». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  15. «Herodotus, The Histories, Book 8, chapter 51». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  16. «Herodotus, The Histories, Book 8, chapter 117, section 2». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  17. «Herodotus, The Histories, Book 8, chapter 126, section 2». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ «Herodotus, The Histories, Book 8, chapter 140A». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ «Herodotus, The Histories, Book 9, chapter 1, section 1». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.
  20. «Herodotus, The Histories, Book 9, chapter 11». www.perseus.tufts.edu. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۱-۲۴.

منابع

[ویرایش]

جستارهای وابسته

[ویرایش]